Oct 20, 2010
: علی خامنه ای رفت قم و مشتی اراجیف تحویل مردم داد. من نوشتم
از کسی که نشخوار کننده مکتب قران است، انتظاری جز این را داشتن، ساده لوحی، خوشخیالی، و در ذهنیت زیستن است. ایشان در مکتبی قرار دارند، که کتاب مقدسش مردم را به دو دسته "کافر" و "مومن" تقسیم میکند، این دو دسته را دشمن خونی یکدیگر میکند، آنها را به جان هم می اندازد، تا الله و رسول و آایتهایش به تحمیق مردم، و تجارت و ولایت و حکومت و خدایی خویش ادامه دهند. جز این اراجیف از پرورش یافتگان مکتب الله و قرانش، انتظار دیگری نمیتوان داشت. باید دعا کرد خدا ما را از شر الله و رسولش و ایتهایش نجات دهد
من در جوابش نوشتم:
سفر خامنه ای به قم چشم گشاست. آنانیکه میگویند در اسلام ظلم نیست، و یا این اسلام راستین نیست و ان اسلام واقعی نیست، علی اینجور نبود، و محمد چنین و چنان نبود یا بود، و امام فلان فلان فضیلت را داشت و بهمان امام کجا و خامنه ا ی کجا، و مناقشاتی اینچنینی را مطرح میکنند، بدانند که خامنه ای پیرو و همسان خلف دیگر رهروان مکتب قران و اسلام است. از کسی که نشخوار کننده مکتب قران است، انتظاری جز قتل و غارت و سرکوب و تحمیق را داشتن، ساده لوحی، خوشخیالی، و در ذهنیت زیستن است. ایشان (خامنه ای) در مکتبی قرار دارند، که کتاب مقدسش مردم را به دو دسته "کافر" و "مومن" تقسیم میکند، این دو دسته را دشمن خونی یکدیگر میکند، آنها را به جان هم می اندازد، تا هم الله خودش، و هم رسول و آیت های الله، به سرکوب و تحمیق مردم، و تجارت و ولایت و حکومت و خدایی خویش ادامه دهند. جز این اراجیف از پرورش یافتگان مکتب الله و قرانش، انتظار دیگری نمیتوان داشت. باید دعا کرد خدا ما را هم از شر الله، و هم از شر رسول الله، وهم از شر آیت های الله نجات دهد
خانم رویا بلوری در جوابم نوشت :
آقا یا خانم sam ممکن است این خدایی را که از الله به آن پناه می برید به ما معرفی کنید ؟ شما آ یا یک بار هم که شده قر آ ن را خوانده اید ؟
:من در جوابش نوشتم
خانم رویا بلوری، سوالات اساسی مطرح کرده اید که سعی میکنم بصورت خلاصه جوابم را با شما در میان بگذارم. به نظر من خدا در باور انسانهایی که او را باور دارند وجود دارد و در باور انسانهایی که او را باور ندارند، وجود ندارد. هیچ طرفی هم نتوانسته طرف دیگر را به باور خویش متقاعد کند. خدا محصول ترس انسان است. آنگاه که انسان از تاریکی، از بیماری، از تنهایی، از مرگ و غیره میترسد، برای درمان ترسش به مرجعی پناه میبرد. این مرجع در مسیر خصوصیات ناب انسانی قرار دارد. این مرجع به انسان توصیه میکند که به خود و دیگران اذیت و آزار نرساند، به خود و دیگران خوبی کند، و در جهت سلامت خود و دیگران قدم بردارد. عده ای هم پیدا شدند و ترس انسان را دستمایه کاسبی خویش کردند و خود را واسطه بین خدا و بشر قرار دادند. جالب این است که اکثر مدعیون رابط خدا و بشر، مدعی شدند که آنها آخرین رابط هستند. آنگاه که رابطی بین بشر و خدا قرار میگیرد، تجارت و کاسبی و تحمیق و سرکوب شروع میشود، و گرنه کدام خدایی میگوید فقط از طریق رابط و یا از طریقه خاصی (مثلا مسیحیت، یهودیت، و یا اسلام و غیره) میتوانی با او در تماس شوی. وقتی هم که خدا شد اسباب تجارت و تحمیق و کاسبی و سرکوب، فقط خرد انسان است که میتواند این خدا (که الله هم یکی از آنهاست) و کسبکارانش را بر ملا کند. من میگویم از الله به ان خدایی پناه ببریم که نه واسطه ای دارد و هم اینکه همجهت با خصوصیات ناب انسانی میباشد. نه خدایی که بین انسانها نفاق می اندازد، آنها را به دو دسته "مومن" و "کافر" تقسیم میکند، آنها را به جهاد ترغیب میکند، و در هر جمله اش انسان را میترساند. در جواب سوال دومتان، بلی من قران را خوانده ام. یکی از دردهای اصلی جامعه ایرانی مقدس نگاه داشتن قران است و نه خواندن بدون پیشنگاه به ان. من از مرز تقدس قران گذشته ام و قران را انقدر خوانده ام، که سرکار خانم بلوری، میدانم که قران همه خطابش به مردها است، و حتی در جمله ای در سومین سوره قران، در مورد زنهای زنده، شوهرهای مرده آنها را خطاب قرار میدهد. توصیه میکنم شما هم قران را در سایت زیر (بدون تقدس به ان) بخوانید و در ضمن به کتابها ی ۲۳ سال نوشته علی دشتی و پس از هزارو چهارصد سال نوشته شجاالدین شفا در سایت زیر مراجعه فرمایید
http://tarnama.org/library
quran .com
Oct 16, 2010
: علی خامنه ای رفت قم و مشتی اراجیف تحویل مردم داد. من نوشتم
از کسی که نشخوار کننده مکتب قران است، انتظاری جز این را داشتن، ساده لوحی، خوشخیالی، و در ذهنیت زیستن است. ایشان در مکتبی قرار دارند، که کتاب مقدسش مردم را به دو دسته "کافر" و "مومن" تقسیم میکند، این دو دسته را دشمن خونی یکدیگر میکند، آنها را به جان هم می اندازد، تا الله و رسول و آایتهایش به تحمیق مردم، و تجارت و ولایت و حکومت و خدایی خویش ادامه دهند. جز این اراجیف از پرورش یافتگان مکتب الله و قرانش، انتظار دیگری نمیتوان داشت. باید دعا کرد خدا ما را از شر الله و رسولش و ایتهایش نجات دهد
آقایی در جوابم نوشت:
این اسلامی که اینا معرفی میکنند اسلام نیست جناب سام ریچ. پیامبر خدا رحمت بود. بروید مطالعه
کنید. لطفا توهین نکنید
کنید. لطفا توهین نکنید
من در جوابش نوشتم:
سفر خامنه ای به قم چشم گشاست. آنانیکه میگویند در اسلام ظلم نیست، و یا این اسلام راستین نیست و ان اسلام واقعی نیست، علی اینجور نبود، و محمد چنین و چنان نبود یا بود، و امام فلان فلان فضیلت را داشت و بهمان امام کجا و خامنه ا ی کجا، و مناقشاتی اینچنینی را مطرح میکنند، بدانند که خامنه ای پیرو و همسان خلف دیگر رهروان مکتب قران و اسلام است. از کسی که نشخوار کننده مکتب قران است، انتظاری جز قتل و غارت و سرکوب و تحمیق را داشتن، ساده لوحی، خوشخیالی، و در ذهنیت زیستن است. ایشان (خامنه ای) در مکتبی قرار دارند، که کتاب مقدسش مردم را به دو دسته "کافر" و "مومن" تقسیم میکند، این دو دسته را دشمن خونی یکدیگر میکند، آنها را به جان هم می اندازد، تا هم الله خودش، و هم رسول و آیت های الله، به سرکوب و تحمیق مردم، و تجارت و ولایت و حکومت و خدایی خویش ادامه دهند. جز این اراجیف از پرورش یافتگان مکتب الله و قرانش، انتظار دیگری نمیتوان داشت. باید دعا کرد خدا ما را هم از شر الله، و هم از شر رسول الله، وهم از شر آیت های الله نجات دهد
خانم رویا بلوری در جوابم نوشت :
آقا یا خانم sam ممکن است این خدایی را که از الله به آن پناه می برید به ما معرفی کنید ؟ شما آ یا یک بار هم که شده قر آ ن را خوانده اید ؟
:من در جوابش نوشتم
خانم رویا بلوری، سوالات اساسی مطرح کرده اید که سعی میکنم بصورت خلاصه جوابم را با شما در میان بگذارم. به نظر من خدا در باور انسانهایی که او را باور دارند وجود دارد و در باور انسانهایی که او را باور ندارند، وجود ندارد. هیچ طرفی هم نتوانسته طرف دیگر را به باور خویش متقاعد کند. خدا محصول ترس انسان است. آنگاه که انسان از تاریکی، از بیماری، از تنهایی، از مرگ و غیره میترسد، برای درمان ترسش به مرجعی پناه میبرد. این مرجع در مسیر خصوصیات ناب انسانی قرار دارد. این مرجع به انسان توصیه میکند که به خود و دیگران اذیت و آزار نرساند، به خود و دیگران خوبی کند، و در جهت سلامت خود و دیگران قدم بردارد. عده ای هم پیدا شدند و ترس انسان را دستمایه کاسبی خویش کردند و خود را واسطه بین خدا و بشر قرار دادند. جالب این است که اکثر مدعیون رابط خدا و بشر، مدعی شدند که آنها آخرین رابط هستند. آنگاه که رابطی بین بشر و خدا قرار میگیرد، تجارت و کاسبی و تحمیق و سرکوب شروع میشود، و گرنه کدام خدایی میگوید فقط از طریق رابط و یا از طریقه خاصی (مثلا مسیحیت، یهودیت، و یا اسلام و غیره) میتوانی با او در تماس شوی. وقتی هم که خدا شد اسباب تجارت و تحمیق و کاسبی و سرکوب، فقط خرد انسان است که میتواند این خدا (که الله هم یکی از آنهاست) و کسبکارانش را بر ملا کند. من میگویم از الله به ان خدایی پناه ببریم که نه واسطه ای دارد و هم اینکه همجهت با خصوصیات ناب انسانی میباشد. نه خدایی که بین انسانها نفاق می اندازد، آنها را به دو دسته "مومن" و "کافر" تقسیم میکند، آنها را به جهاد ترغیب میکند، و در هر جمله اش انسان را میترساند. در جواب سوال دومتان، بلی من قران را خوانده ام. یکی از دردهای اصلی جامعه ایرانی مقدس نگاه داشتن قران است و نه خواندن بدون پیشنگاه به ان. من از مرز تقدس قران گذشته ام و قران را انقدر خوانده ام، که سرکار خانم بلوری، میدانم که قران همه خطابش به مردها است، و حتی در جمله ای در سومین سوره قران، در مورد زنهای زنده، شوهرهای مرده آنها را خطاب قرار میدهد. توصیه میکنم شما هم قران را در سایت زیر (بدون تقدس به ان) بخوانید و در ضمن به کتابها ی ۲۳ سال نوشته علی دشتی و پس از هزارو چهارصد سال نوشته شجاالدین شفا در سایت زیر مراجعه فرمایید
http://tarnama.org/library
quran .com
Oct 16, 2010
قوقولی قوقو: آنانکه وجودشان بستگی به وجود نفاق و دشمنی در جامعه دارد را از خود دور کنید. الله، در قران، از زبان محمد، انسانها را به دو دسته "کافر" و "مومن" تقسیم میکند و آنها را دشمن خونی یکدیگر میکند. چنانچه انسانها به این نفاق و دشمنی توج...ه نکنند و با یکدیگر از در دوستی در آیند، نه از الله یاد و نشانی خواهد ماند، و نه از قران و نه از محمد. با دوستی با یکدیگر، بنیاد نفاق و دشمنی، یعنی الله و قران و محمد را از بیخ و بن بر کنید. با نابودی عوامل نفاق در جامعه، انسانها شادتر و سالم تر زندگی خواهند کرد. آنگاه است که در زندگی میتواند موزیک باشد، رقص باشد، و شادی باشد. عوامل نفاق و دشمنی را از وجود و اطراف خود دور کنید و مورد تحمیق و بازیچه عوامل نفاق و دشمنی قرار نگیرید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر