آبان ۱۴، ۱۳۸۹

Notes On My Facebook Nov. 2010


Nov. 7, 2010
قوقولی قوقو: مسلمانی ادامه بت پرستی دوران جاهلیت در عربستان است. چرا در منطقه عربستان چپ و راست پیغمبر میرویید؟ عربها تاریخ طولانی در بت پرستی دارند. هر کدام برای خود بتی از گل و یا سنگ میساختند و پرستش میکردند. بعضی از این بتها مورد توجه کاسبکاران ثروتمند و با نفوذ قرار میگرفتند و پرستندگان بیشتری را جذب میکردند. بتها... را در خانه ای سنگی به نام کعبه (که میگویند توسط آدم دیوانه ای به نام ابراهیم که میخواست حتا سر پسرش اسماعیل را در راه بتش ببرد، بنا شده است) نگاه میداشتند. بتهای معروف این بتخانه لات و عزا و الله و مطلب و غیره بودند. پدر بزرگ محمد بتی به نام مطلب را میپرستید و خود را عبدالمطلب نامید. پدر محمد بت دیگری به نام الله را میپرستید و خود را عبد الله نامید. محمد هم به پرستش بت الله ادامه داد ولی شروع به شرارت، دیوانگی، و گردن کشی کرد و گفت بتش از همه بت ها بزرگتر است و شعار الله اکبر را راه انداخت. مردم مکه که از شرارتهای محمد به تنگ آمده بودند، برای ساکت کردن محمد به او در ترویج شعار الله اکبرش چندان کاری نداشتند. محمد شدت شرارت، دیوانگی، و قلدری خود را افزایش داد و گفت همه بت ها باید نابود شوند غیر از بت الله. او شعار لا اله الا الله را راه انداخت. مردم مکه که دیگر تحمل شرارتها و گردن کشی های محمد را نداشتند، او را از مکه بیرون کردند. بیرون کردن محمد از مکه شد مبدا تاریخ و سال الله پرستان، وبعد ها متاسفانه با زور و شمشیر، شد مبدا تاریخ و سال ما ایرانیان (خاک بر سرمان شد.) اسلام ادامه بت پرستی زمان جاهلیت است. کدام خدایی میگوید که او خانه دارد و مردم باید رو به خانه او به خاک بیفتند و عربی بلغور کنند؟ مردم ایران دست از الله پرستی و بت پرستی و جهل و خرافات بر دارید



Nov 30, 2010
حکومت اسلامی ایران (و اسلام) از علم و دانش واقعی خوشش نمی اید. الله پرستان بلا فاصله پس از در دست گرفتن قدرت در ایران، دانشگاه ها را تعطیل کردند. آنها علم از نوع فیضیه قم و امثالهم را میخواهند. مگر نه آنکه فساد خانه ها و خرافات خانه ها را "مدرسه علمیه" مینامند و بزرگ خرافاتیان را "عالم" مینامند! هنوز جزئیات ترورهای کور اساتید دانشگاه ها در ایران توسط حکومت الله پرستان بت پرست در ایران، مشخص نیست. آنچه میشود گفت این است که همین ترورهای کور توسط حکومت ایران، تف های سربالایی خواهند شد، که بر صورت الله و الله پرستان خواهد نشست و چهره خشن و زشت الله و الله پرستان را زشت تر و ضد انسانی تر خواهد کرد. (نگویید "انشالله"، بگویید "امید واریم.")  علم و انسانیت ماندگار خوهند بود. جهل و خرافات و استبداد و بت پرستی و الله پرستی رفتنی اند


Nov 24, 2010
آنجا که بین انسانی و خدایش، رابطی (پیغمبر، امام، آخوند، خاخام، کشیش، و غیره) پیدا میشود، خدا تمام میشود و در عوض کاسبی، سرکوب، و تحمیق شروع میشود. کدام خدایی میگوید انسان نباید و یا نمیتواند ارتباط مستقیم با او بر قرار کند؟ کدام خدایی میگوید انسان فقط میتواند با او ورد عربی بلغور کند؟ کدام خدایی میگوید یک ...عده از آدمها به آدمهای دیگر باج (خمس و ذکات) بدهند؟ کدام خدایی میگوید با شمشیر به غارت و تهاجم و گردن زنی و اشاعه خرافات بپردازید؟ اینها همه ترفندهای کاسبی، سرکوب، و تحمیق اند. در این میان، دلالان و کاسبکاران مذهبی کار خود را پیش میبرند، مردم سرکوب و تحمیق میشوند، خدا هم گم میشود و غریب می افتد

Nov 22, 2010
مردم ایران دست از بت پرستی بر دارید. آخر کدام خدایی خانه دارد و میگوید چپ و راست رو به خانه او زانو بزنید؟ کعبه توسط آدم دیوانه ای (ابراهیم) که حتا به پسر خود (اسماعیل) هم رحم نداشت و میخواست پسرش را در راه بتش سر ببرد، بنا شده است. کعبه بتخانه بود و مردم بتهای خود را در ان نگه داری میکردند. محمد دیوانه، پ...سر عبد"الله" با دار و دسته شرورش بتهای دیگران را نابود کرد و بت پدرش را ابتدا "بت بزرگتر" (الله اکبر) قلمداد کرد و بعد هم که زورش بیشتر شد، بتش را تنها بت قلمداد کرد (لا اله الا الله) و دیگران را با زور شمشیر به آیین بت پرستی خود در آورد. در گسترش کاسبی دینی اش، محمد از هیچ جنایتی فرو گزار نکرد. در این وانفسا، میتوان گفت که تنها کسی که غریب افتاد، "خدا" بود. مردم ایران، از بت پرستی دست بردارید و بت پرستی را به مردمان سرزمین بت پرستان (عربستان) وا گزار کنید


NOv. 5, 2010
اصول دین
مرا پرستش کنید. مپرسید من کی ام. از من خوب بترسید. که من غدر قدرتم. من هر کجا هستم. هر لحظه با شمایم. کاری دگر ندارم. من قانون گذارم. قانون من به هیچ وجه، چون و چرا ندارد. گر بر قانونی از من، تو اعتراض کردی، محاربت بنامم. از صبح که چشم کنی باز، تا شب که خواب گردی، من گویمت چه ها کن، من گویمت چه نا کن. پس آنگاه که بیداری، فکر و خرد رها کن، من گویمت چه ها کن، من گویمت چه نا کن

 گر آنچه گویم نا کنی، بر گفته ام ها ها کنی، سوزانمت در آتشم، جانت را بالا کشم. بنشین مپرس اصلا سوال، قانون ما را گوش کن. این است مشتی زانچه ما، مکتوب کردیم بر شما: قانون اول این بود، ما را دگر همتای نیست. ما را اطاعت واجب است، فکر و خرد معیار نیست. قانون دو اینکه شما، سرتا به پا گاو خرید. افسار بر گردن نهید. افسار خود را جملگی، بر واپسین مرسل دهید. همچون هم جنسان خویش، بع بع کنید، عر عر کنید، مو مو کنید، مع مع کنید. قانون سوم لازم الجرائ قانونات پیش. گر از خرد دم وا کنید، یا فکر را مأوا کنید، مو مو و بع بع نا کنید، آتش بدارم بر شما. سوز و جهنم عایدت، این باید و آن بایدت، عذاب عالم شایدت. این است عدل و داد ما، قانونک چا چا ر ما. قانون پنجم آنکه چون، مرسل سقط شد در زمین، باقی بمانید چون شتر، یا گوسفند و گاو و خر. افسار ها را جملگی، بر دست رهبر دهید. رهبر چو بز، پر پشم و ریش. استادیش در دبر و پیش، آداب دان گه و جیش، محدث است از پاس و پیش، بلغور میگوید ولی، استاد است در کسب خویش. از دیگران قانون ما، تقسیم انسانها بود. جمعی را مومن کنیم، جمعی را کافر کنیم. هر دو گروه را عازم، جنگ ره الله کنیم. کشتار و قتل است کار ما، این است عدل و داد ما، سنگسار، گردن، قطع دست، ابزار ارضای ما. در کل جنگ است بین ما. من، مرسل و راهبرها، گوسفند و گاو و خر ها، جمله در یک جبهه ایم. در جبهه دشمن ولی، مملو از انسانهاست، که از خرد دم میزنند، بر فکر ماوا میکنند